تحقیق تفسیر سوره قدر 17 ص ( ورد)

دسته بندي : دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏اِنّا اَنزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنّاسِ بِلْحَقِّ فَمَنِ اهَتدي فَلِنَفْسِه وَ مَنْ ضَلََّ فَاِنَّما يَضِلُّ عَلَيْهْمِ بِوَكيلٍ
‏اَللهُ يَتَوَفَّي الْانْفُسَ حينَ‏ مَوْتِها وَ الّتَي ‏لَمْ تَمُتْ في مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي قَضي عَلَيْهَا اْلمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْاخُرْي اِلي اَجَلٍ مُسَمّيً اِنَّ في ذلِكَ لَاياتٍ لِقَومٍ يَتَفَكَّرونَ
‏اَمِ اتّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ شُف‏َعاءَ قُلْ اَوَلَوْكانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَي‏َعْقِلُونَ
‏قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَهُ جَميعًا لَهُ مُلْكُ السّشمواتِ وَاْلَارْضِ ثُمَّ اِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
‏تفسير:
‏ خداوند ارواح را به هنگام مرگ و خواب مي گيرد
‏بعد از ذكر دلائل توحيد و بيان سرگذشت مشركان و موحدان، در نخستين آيه مورد بحث اين حقيقت را توضيح مي دهد كه پذيرش و عدم پذيرش شما سود و زيانش متوجه خودتان است،‏ و اگر پيامبر (ص) در اين زمينه اصرار مي ورزد نه بخاطر نفعي است كه عائد او شود، بلكه صرفاً انجام وظيفه الهي است، مي فرمايد:
‏«‏ما اين كتاب آسماني را به حق براي مردم بر تو نازل كرديم‏»‏ (انا انزلنا عليك الكتاب للناس بالحق)‏ (1).
‏«‏هر كس هدايت را پذيرا شود به نفع خود او ست، و هركس گمراهي را بر گزيند تنها به زيان خود او تمام مي شود‏»‏ (فمن اهتدي فلنفسه و من ضل فانمايضل عليها).
‏و در هر حال ‏«‏تو مأمور نيستي كه حق را در قلوب آنه به اجبار داخل كني‏»‏ وظيفه تو تنها ابلاغ و انذار است (و ما انت عليهم بوكيل)
‏اين سخن كه هر كس راه حق را پيش گيرد سودش عائد خود او مي شود، و هركس در بيراهه گام نهد زيانش دامن خود او را مي گيرد، كراراً در آيات قرآن آمده است، و تأكيدي است بر اين واقعيت كه نه خدا نيازي به ايمان بندگان و وحشتي از كفر آنها دارد و نه پيامبر او، او اين برنامه را تنظيم نكرده تا سودي كند ‏«‏بلكه تا بر بندگانش جودي كند‏»‏.
‏تعبير ‏«‏و ما انت عليهم بوكيل‏»‏ (با توجه به اينكه وكيل در اينجا به معني كسي است كه موظف بر ايمان آوردن گمراهان باشد) كراراً در آيات قرآن با همين عبارت و يا شبيه به آن تكرار شده، و بيانگر اين حقيقت است كه پي‏غمبر اكرم (ص) مسئول ايمان مردم نيست، اصولا ايمان از طريق اجبار به دست نمي آيد، و تنها موظف است كه در ابلاغ فرمان الهي به مردم لحظه اي كوتاهي و سستي نكند خواه پذيرا شوند يا رويگردان؟
‏ ***
‏سپس براي اينكه روشن سازد همه چيز انسانها و از جمله حيات و مرگشان به دست خدا است مي گويد: ‏«‏خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مي كند‏»‏ (الله يتوفي الا نفس حين موتها).
‏«‏وارواحي را كه نمرده اند نيز به هنگام خواب مي گيرد (و التي تمت ؟ في منامها).
‏و به اين ترتيب ‏«‏خواب‏»‏ برادر ‏«‏مرگ‏»‏ است و شكل ضعيفي از آن چرا كه رابطه روح با جسم به هنگام خواب به حداقل مي رسد وبسياري از پيوندهاي اين دو قطع مي شود.
‏بعد مي اف‏زايد: ‏«‏ارواح كساني را كه فرمان مرگ آنها را صادر كرده نگه مي دارد‏»‏ (به گونه اي كه هرگز از خواب بيدار نمي شوند) و ارواح ديگري را كه فرمان ادامه حياتشان داده به بدنهايشان باز مي گرداند تا سر آمد معيني‏»‏ (فيمسك التي قضي عليها الموت و يرسل الخري الي مسمي).
‏آري ‏«‏در اين مسأله آيات و نشانه هاي روشني است براي كساني كه تفكر مي كنند‏»‏ (ان في ذلك لايات لقوم يتفكرون)
‏ ***
‏از اين آيه امور زير به خوبي استفاده مي شود:
‏انسان تركيبي است از روح و جسم، روح گوهري است غير مادي كه ارتباط آن با جسم مايه نور و حيات آن است.
‏به هنگام مرگ خداوند اين رابطه را قطع مي كند، و روح را به عالم ارواح مي برد و به هنگام خواب نيز اين روح را مي گيرد، اما نه آنچنان كه رابطه به كلي قطع شود، بنابر اين روح نسبت به بدن داراي سه حالت است: ارتباط تام (حالت حيات و بيداري) ارتباط ناقص (حالت خواب) قطع ارتباط ‏به طور كامل ‏(‏حالت مرگ).
‏«‏خواب‏»‏ چهره ضعيفي از ‏«‏مرگ‏»‏ نمونه كامل ‏«‏خواب‏»‏!
‏خواب از دلائل استقلال و اصالت روح است، مخصوصاً هنگامي كه ‏«‏رويا‏»‏ آنهم روياهاي صادقه توأم باشد اين معني روشنتر ميشود.
‏بعضي از ارواح هنگامي كه در عالم خواب و ؟؟؟ مي شود گاه به قطع كامل اين ارتباط مي انجامد به طوري كه صاحبان آنها هرگز بيدار نمي شوند، و اما ارواح ديگر در حال خواب و بيداري در نوسانند تا فرمان الهي فرا رسد.
‏توجه به اين حقيقت كه انسان همه شب به هنگام ‏«‏خواب‏»‏ در آستانه مرگ قرار مي گيرد درس عبرتي است كه اگر در آن بينديشد براي ‏«‏بيداري‏»‏ او كافي است.
‏تمام اين امور به دست قدرت خداوند انجام مي گيرد، و اگر در آيات ديگر سخن از قبض روح به دست ‏«‏ملك الموت‏»‏ و فرشتگان مرگ مرگ امده، به عنوان اين است كه آنها فرمانبران حق و مجريان اوامر او هستند و تضادي ميان اين دو وجود ندارد.
‏به هر حال اين كه پايان آيه مي فرمايد: ‏«‏در اين موضوع نشانه هاي روشني است براي كساني كه انديشه مي كنند‏»‏ منظور نشان هائي از قدرت خداوند و مأله مبدء و معاد و ضعف و ناتواني انسان در برابر اراده او است.
‏ ***
‏از آنجا كه در آيه گذشته حاكميت ‏«‏الله‏»‏ بر وجود انسان و تدبير او از طريق نظام مرگ و حيات و خواب و بيداري مسلم شد در آيه بعد سخن از انحراف مشركان در م‏س‏أله شفاف به ميان مي آورد تا به آنها ثابت كند مالك ‏شفاعت همان مالك مرگ و حيات و حيات آدمي است، نه بتهاي فاقد شعور، مي فرمايد: ‏«‏آنها غير خدا را شفيعان خود برگزيدند‏»‏ (ام اتتخذوا من دون الله شفعاء).
‏مي دانيم كه يكي از بهانه هاي معروف بت پرستان در مورد پرستش بتها اين بود كه مي گفتند: ‏«‏ما آنها را بخاطر اين مي پرستيم كه شفيعان مانزد الله بوده
‏97- اِنَّ الَّذينَ تَوَفّيهُمُ الْ‏ملائكَهُ ظالِمي اَنْفُسهِمِ قال‏وا فِيهمَ كُنتُمْ قالُوا كُنّا مُسْتَضْعَفينَ في الاَرْضِ قالُوا اَلَمْ تَكُنْ اَرْضُ اللهِ واسِعَهْ فَتُهاجِروا فيها فَاُلئِكَ مَأوْيهُمْ جَهَنَّمس وَ ساعَتْ مَصيراً.
‏98- اِلَّا‏ الْمَستَضْعَفينَ مِنَ الرَجالِ وَالنِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لايسْتَطيعونِ حيلَةً وَلا يَهتَدونَ سَبيلاً
‏99- فَاوُلَئِكَ‏ عَسَي اللهَ اَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكانَ اللهُ عَفُواً غَفُوراً.
‏ترجمه:
‏97- كساني كه فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالي كه به خويشتن ستم كرده بودند و به آنها گفتند شما در چه حالي بوديد (و چرا با اينكه مسلمان بوديد در صف كفار جاي داشتيد؟) گفتند ما در سرزمين خود تحت فشار بوديم، آنها (فرشتگان) گفتن مگر سرزمين خدا پنهاور نبود كه مهجرت كنيد؟ پس آنها (عذري نداشتند و) جايگاهشان دوزخ و سر انجام بدي دارند.
‏98- مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكاني كه به راستي تحت فشار قرار گرفته اند، نه چاره اي دارند و نه راهي (براي نجات از آن محيط آلوده) مي يابند.
‏99- آنها ممكن ‏است خداوند مورد عفوشان قرار دهد و خداوند عفو كننده و آمرزنده است.
‏شأن نزل:
‏قبل از آغاز جنگ بدر سران قريش اخطار كردند همه افراد ساكن مكه كه آمادگي براي شركت در ميدان جنگ دارند، بايد براي نبرد با مسلمانان حركت كنند و هر كس مخالفت كند خانه او ويران و اموالش مصادره مي شود، به دنبال اين تهديد، عده اي از افرادي كه ظاهراً اسلام آورده بودند ولي به خاطر علاقه شديد به خانه و زندگي و اموال خود حاضر به مهاجرت نشده بودند، نيز با بت پرستان به سوي ميدان جنگ حركت كردند، و در ميدان در صفوف مشركان ايستادند و از كمي نفرات مسلمانان به شك و ترديد افتادند و سرانجام در اين ميدان كشته شدند، آيه فوق نازل گرديد و سرنوشت شوم آنها را شرح داد.
‏تفسير: در تعقيب بحثهاي مربوط به جهاد، در اين آيات اشاره به سرنوشت شوم كساني مي شود كه دم از اسلام مي زدند ولي برنامه مهم اسلامي يعني ‏«‏هجرت‏»‏ را عملي نساختند در نتيجه به وادي هاي خطرناكي كشيده شدند و در صفوف مشركان جان سپردند، قرآن مي گويد: ‏«‏كساني كه فرشتگان قبض روح، روح آنها را گرفتند در حالي كه به خود ستم كرده بودند، و از آنها پرسيدند، شما اگر مسلمان بوديد، پس چرا در صفوف كفار قرار داشتيد و با مسلمانان جنگيديد؟‏»
‏(ان الذين تو فاهم الملائكه ظالمي قالوا فيم كنتم).
‏آنها در پاسخ به عنوان عذر خواهي مي گويند: ‏«‏ما در محيط خود تحت فشار بوديم و به همين جهت توانائي بر اجراي فرمان خدا نداشتيم‏»‏.
‏(قالوا كنا مستضعفين في الارض).
‏اما اين اعتذار از آنان پذيرفته نمي شود و بزودي از فرشتگان خدا پاسخ مي شنوند كه: ‏«‏مگر سرزمين پروردگار وسيع و پهناور نبود كه مهاجرت كنيد وخود را از ان محيط آلوده و خفقان بار برهانيد‏»‏.
‏(قالوا الم تكن ارض الله واسعه فتهاجروا فيها).
‏و در پايان به سرنوشت آنان اشاره كرده، مي فرمايد: ‏«‏اين گونه اشخاص كه با عذرهاي واهي و مصلحت انديشي هاي شخصي شانه از زير بار هجرت خالي كردند و زندگي در محيط آلوده و خفقان بار را بر آن ترجيح دادن، جايگاهشان دوزخ و بد سرانجامي دارند

 
دسته بندی: دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق

تعداد مشاهده: 3834 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 17

حجم فایل:31 کیلوبایت

 قیمت: 8,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل