تحقیق بر انگيختن مراجعين و كارمندان
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 167 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
1
فصل 1
بر انگيختن مراجعين و كارمندان
1
2
بعد از خواندن اين فصل شما قادر خواهيد بود:
1- برانگيختن را تعريف نموده و بين تحريك كننده هاي دروني و بروني افتراق قائل شويد.
2- دربارة برانگيختن بيماران و مراجعين شامل متغيرهاي تحريك كننده تغيير در انتخابهاي غذايي بحث كنيد.
3- مدلهايHerzbery , Maslow دربارة فرآيند برانگيختن ( تحريك كردن) را شرح دهيد.
4- تئوري هاي معاصر تحريك كردن را مقايسه نموده و مواردي كه هر كدام ديگري را تكميل ميكند را بيابيد.
من فكر ميكنم كه ميتوانم. من فكر ميكنم كه ميتوانم. من ميتوانم (خواهم توانست)
متخصصين رژيم درماني لازم است بدانند كه چگونه انگيزه بيماران و كارمندان خود را افزايش داده و ابقاء كنند. اين ميتواند يك امر چالش برانگيز باشد. پيش از آنكه افراد بتوانند كار متفاوتي انجام دهند مثلاً در اعمال رژيميخود تغيير ايجاد كرده يا بطور كارآمدتري كار كنند، ميبايست انگيزه انجام آن كار را داشته باشند.
به كارگيري مطالبي كه اخيراً دربارة برانگيختن انسان، شناخته شده در تنظيم اهداف، طراحي استراتژي هاي اصلاح رفتار، طراحي و اجراي برنامه ها و سمينارهاي آموزشي و مشاوره با ديگران به طور خودي يا گروهي اهميت حياتي دارد.
به دليل طبيعت دقيق برانگيختن نميتوان هزاران عقيده و تعريف متفاوت برانگيختن كه تاكنون موجود است را به طور علميمعتبر كرد. برانگيختن را ميتوان به عنوان چيزي كه باعث انجام كاري توسط فرد مي شود يا فرآيند تحريك كردن يك فرد براي انجام كاري تعريف كرد. اين امر با اين سوال كه رفتار انساني اتفاق ميافتد سروكار دارد. كلمه برانگيختن (انگيزه) بطور فراوان براي تشريح فرآيندي كه الف) رفتاري را تحريك و بيدار ميكندب) به رفتار جهت و هدف ميدهد ج) ادامه اصرار بر يك رفتار د) به انتخاب و ترجيح يك رفتار خاص منجر ميشود. برانگيختن نه تنها با آنچه افراد ميتوانند انجام دهند مرتبط است، بلكه با آنچه خواهند توانست نيز ارتباط دارد.مطالعات اخير در ادبيات علم پزشكي به مطالعه مستمر در بكارگيري برانگيختن در مراقبتهاي بهداشتي اشاره دارد.
1
3
برانگيختن پيچيده است و چندين عامل و يا متغير، هم دروني و هم بروني فرآيند آن را در هر لحظه از زمان تحت تأثير قرار ميدهد. تأثيرات برانگيختن امروز ميتواند از فردا متفاوت باشد و اهداف كوتاه مدت ميتواند بر اهداف بلند مدت، پيشي بگيرد.
داشتن دانش اينكه چگونه كاري را بطور كامل انجام دهيم و يا اينكه چه بخوريم تا سالم شويم و سالم بمانيم و يا اينكه براي غلبه بر مسائل پزشكي رايج ازقبيل ديابت چه كنيم ميتواند با همراهي ديگر عوامل برانگيختن ساده تر عملي شود.
مشكل برانگيخته شدن اين است كه كدام نياز براي مراقبت ديابت يا قلبي عروقي با اهداف درگير مي شود.
به علاوه خوردن بعضي چيزها مثل كيك شكلاتي و يا دير رسيدن به محل كار “فقط براي اين يك بار” اهداف كوتاه مدت دلخواه را تآمين ميكند.
اگر چه بخش مهمياز دانش مرتبط با انگيزه مفيد است ولي روشهاي معجزه آسا و يا پاسخ جامعي براي مشكلات پيچيده انگيزه اي وجود ندارد.
برانگيختن ميتواند هم از عوامل دروني و هم از عوامل بروني به وجود آيد و اين عوامل ميتواند بر افراد تأثير مثبت يا منفي بگذارد.
انگيزه دروني از دروني افراد بر ميخيزد. بر اساس نيازهاي آنها، آرزوها، آمال و اهداف آنها. فردي كه آرزو ميكند، ترقي كند و بيماري كه بعد از حمله قلبي recorery وضع سلامتي بهتر را به عنوان يك اولويت شخصي ميبيند، اهداف دروني دارد كه رفتاري را تحريك ميكند ( بر ميانگيزاند)
عوامل بروني يا برو نزاد ميتوانند انگيزه دروني را تكميل كنند و يا به عنوان يك مانع و سد بر انگيزه دروني تأثير منفي بگذارند. مثالي از عوامل بيروني مثبت كه انگيزه را افزايش ميدهد، حمايت ديگران، تحسين و پاداش مادي ميباشد. انگيزه يك شخص در جهت دستيابي به اهداف رژيمي، به هر حال توسط فرصتهاي اجتماعي ويا توسط خانواده و دوستاني كه حمايت كننده نبوده و غذاهاي نا مناسبي سفارش ميدهند، مختل ميشود.
مديران رژيم شناس بر انگيزه كاركناني كه ميبايست فرآيندي كه براي عملكرد كارآمد لازم است را بياموزند، كارهايشان را بدون نظارت مستقيم، درستكارانه انجام دهند و براي ارتقاء محيط شغلي، پيشرفت كنند، تأثير ميگذارند.
1
5
رژيم شناسان بايستي نه تنها كاركنان بلكه مراجعين كه ممكن است نياز به آموختن درباره چيزهايي مثل اثر رژيم بر مراقبتهاي پيش از زايمان و يا مشكلات سديم، كلسترول و يا شكر در رژيم غذايي دارند، را برانگيزانند.
اين فصل درباره بر انگيختن در 2 مبحث بحث ميكند: به عنوان يك كمك براي پيروي مراجعين و بيماران و كمك به مديريت كاركنان، گر چه هر بخشي جداگانه آموزش داده شده، برخي اصول برانگيختن و تئوري ها براي هر دو زمينه بكار ميرود.
والدين ممكن است با نگراني درمورد تغذيه كودكشان برانگيخته شوند.
انگيزه مراجعين و بيماران
هدف مشاوره و آموزش تغيير غذاها و رفتارهاي تغذيه اي به شكلي است كه افراد رژيم سالم تري انتخاب كنند. انتخاب غذا، به هر حال بخشي از يك سامانه پيچيده رفتاري است كه توسط گستره اي از انواع متغيرها شكل ميگيرد ( به فصل 1 مراجعه كنيد) انتخابهاي غذايي كودكان، مقدمتاً توسط والدين و عملكردهاي قومي و فرهنگي گروه آنان تعيين ميشود. ساير عوامل عبارتند از قيمت غذا، طعم غذا، جغرافياي مذهبي، همسالان و تأثيرات اجتماعي، تبليغات در رسانه ها،تسهيلات در دسترس، تهيه و نگهداري غذا، مهارتهاي مصرف كننده در تهيه ي آماده سازي غذا، عوامل زمان و راحتي، و ترجيحات و تحمل هاي فردي. تمامياين عوامل مصرف غذا را يك امر بسيار فردي و مقاوم به تغيير ميسازد.
همانطور كه در سير فصلهاي اين كتاب ذكر شده است، مشاوران علاقمند به تأمين مداخلات و استراتژي هايي به منظور تغيير انگيزه در رفتارهاي تأمين كننده سلامتي و پيشگيري كننده از بيماري در مراجعين خود هستند. اگر چه هيچ مدل يا تئوري خاصي نميتواند به تنهايي كاملا فراگير و منتج به موفقيت باشد. در عوض پزشكان ميبايست قادر به گرد آوري چند راه و تشخيص براي كار با هر فرد باشند.
راههاي برانگيختن در اين فصل و ساير جزئيات در فصلهاي ديگر كتاب آمده است. اين قسمت به تركيب مدل ها و راههاي مختلف پرداخته است.
هدف هر مشاوره اي افزايش مراقبت از خود و مديريت خود است. البته اين امر به آمادگي شخص، رضايت و توانايي به عهده گرفتن و حفظ تغييرات در رفتارهاي خوردن بستگي دارد. تصميم گيري در مسائل مربوط به سلامتي تحت تأثير عوامل مختلفي قرار ميگيرد. مدل باور سلامتي تلاش دارد تصميمات افراد دربارة تغييرات رفتارهاي سلامتي را پيش بيني كند. تغيير توسط باور فردي تعيين ميشود: 1) اينكه او مستعد ابتلا به يك ناخوشي باشد يا بيماري دارد، 2) اينكه بطور جدي به ناخوشي مبتلا شود يا آن را بصورت درمان نشده رها كند، 3) اينكه تغيير رفتارهاي تغذيه اي در كاهش خطر بصورت مفيد خواهد بود،4) اينكه موانع موجود در راه عمل را بتوان برطرف كرد اين مدل با اين حقيقت كه رفتارهايي مثل خوردن بيشتر يك سلسله از عادات هستند تا تصميم گيري ها.محدود شده است و تصميم گيري براي خوردن با هدف كاهش وزن متفاوت از هدف هاي ديگر سلامتي است چرا كه سلامتي هدف با ارزش براي برخي افراد نيست و عوامل اقتصادي- اجتماعي، رواني و فرهنگي براي شخص ممكن است مهمتر باشد.