تحقیق پديده مرگ 32 ص

دسته بندي : دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 35 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏پديده مرگ
‏يكی از انديشه‏‏‏هايی كه همواره بشر را رنج داده است انديشه مرگ و پايان‏‏‏ يافتن زندگی است . آدمی از خود می‏‏‏پرسد چرا به دنيا آمده‏‏‏ايم و چرا می‏‏‏ميريم ؟ منظور از اين ساختن و خراب كردن چيست ؟ آيا اين كار لغو و بيهوده نيست ؟
‏استدلالهاى قرآن بر امكان معاد
‏گرچه از آن نظر كه ايمان و اعتقاد ما به قيامت از ايمان به قرآن‏‏‏و گفتار پيامبران سرچشمه مى‏‏‏گيرد لزومى ندارد كه درباره قيامت به ذكر برهان و استدلال بپردازيم و يا شواهد و قرائن‏‏‏علمى بياوريم، ولى نظر به اينكه خود قرآن كريم - لااقل براى نزديك كردن مطلب به اذهان - به ذكر يك سلسله‏‏‏استدلالها پرداخته است و خواسته است افكار ما از راه استدلال و به طور مستقيم هم باجريان قيامت آشنا شود، ما به طور اختصار آن استدلالها را ذكر مى‏‏‏كنيم.
‏استدلالهاى قرآن يك سلسله جوابهاست به منكران‏‏‏قيامت.اين جوابها برخى در مقام بيان اين است كه مانعى در راه قيامت نيست و در حقيقت پاسخى است به كسانى كه‏ ‏‏‏قيامت را امر ناشدنى فرض مى‏‏‏كردند، برخى آيات ديگر يك درجه جلوتر رفته و مى‏‏‏گويد در همين جهان چيزهايى شبيه به قيامت‏‏‏وجود داشته و دارد و با ديدن چنين چيزها جاى انكار و استبعاد نيست، برخى آيات از اين هم يك درجه جلوتر رفته و وجودقيامت را يك امر ضرورى و لازم و نتيجه قطعى خلقت‏‏‏حكيمانه جهان دانسته است.بنابر اين مجموع آياتى كه در آنها درباره قيامت استدلال شده است‏‏‏سه گروه‏ ‏است و به ترتيب ذكر مى‏‏‏كنيم.
‏1.در سوره يس آيه 78 مى‏‏‏گويد: و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من يحيى العظام‏‏‏و هى رميم قل يحييها الذى انشاها اول مرة و هو بكل خلق عليم.
‏براى ما مثلى آورد و خلقت‏ ‏‏‏خود را فراموش كرد، گفت اين استخوانهاى‏‏‏ ‏پ‏و‏سيده را كى زنده مى‏‏‏كند؟‏ ‏بگو همان كس كه اولين بار آن را ابداع كرد و او به هر مخلوقى آگاه است.
‏اين آيه پاسخ به مردى از كافران است كه استخوان‏‏‏پوسيده‏‏‏اى را در دست گرفته، آمد و آن استخوان را با دست‏‏‏خود نرم كرد و به صورت پودر در آورد و سپس آن را در هوامتفرق ساخت، آنگاه گفت چه كسى مى‏‏‏تواند اين ذرات پراكنده را زنده كند؟ قرآن جواب مى‏‏‏دهد همان كس كه اولين بار او را آفريد.
‏انسان گاهى با مقياس قدرت و توانايى خود، امور را به شدنى وناشدنى تقسيم مى‏‏‏كند، وقتى چيزى را ماوراء قدرت و تصور خود ديد گمان مى‏‏‏برد آن چيز در ذات خود ناشدنى‏‏‏است.قرآن مى‏‏‏گويد با قياس به توانايى بشر البته اين امر ناشدنى است، ولى با مقايسه با قدرتى كه اولين بار حيات‏‏‏را در جسم مرده آفريد چطور؟با قياس به آن قدرت امرى است ممكن و قابل انجام.
‏آيات زيادى در قرآن كريم آمده كه در همه آنها با تكيه به قدرت الهى‏‏‏درباره قيامت بحث مى‏‏‏كند.مفاد همه اين آيات اين است كه مشيت‏‏‏خداى عادل حكيم چنين اقتضا داردكه قيامت وجود داشته باشد و هيچ مانعى در راه اين مشيت نيست.همان طور كه اولين بار معجزه حيات و خلقت از اين مشيت‏‏‏سرزد و جهان را و انسان را و حيات را آفريد، بار ديگر در قيامت انسان را زنده مى‏‏‏كند.
‏2.گروه دوم آياتى است كه به‏‏‏ذكر نمونه مى‏‏‏پردازد.اين گروه به نوبه خود به دو دسته تقسيم مى‏‏‏شود: الف.آياتى كه جريان خاصى را در گذشته شرح‏‏‏مى‏‏‏دهد كه مرده‏‏‏اى از نو زنده شده است، مانند آياتى كه در داستان حضرت ابراهيم آمده است كه به خداوند گفت:
‏پروردگارا!به من چگونگى زنده كردن مردگان را بنمايان.درپاسخ او گفته شد: مگر به آن ايمان ندارى؟‏ ‏او گفت: چرا، اين تقاضا براى اين است كه قلبم مطمئن گردد.به او گفته‏‏‏شد: چهار مرغ را بگير و سرهاى آنها را ببر و بدنهاى اينها را تكه تكه بكن و هر قسمتى را بر كوهى قرار بده و سپس آن‏‏‏مرغها را بخوان، خواهى ديد به امر خدا آن مرغها زنده خواهند شد و به سوى تو خواهند آمد.
‏ب.آياتى كه به يك امر خارق العاده و استثنائى مانندداستان ابراهيم استناد نكرده است، بلكه نظام موجود و مشهود را كه همواره زمين و گياهان در فصل پاييز و زمستان‏‏‏مى‏‏‏ميرند و سپس در بهار زنده مى‏‏‏گردند مورد استناد قرار مى‏‏‏دهد، مى‏‏‏گويد همان طور كه مكرر در طول عمر خود مشاهده‏‏‏مى‏‏‏كنيد كه زمين پس از طراوت و حيات و شادابى به سوى مردگى و افسردگى مى‏‏‏رود و بار ديگر با تغيير فصل شرايط‏‏‏عوض مى‏‏‏شود و زمين و درختان و گياهان حيات خود را از سر مى‏‏‏گيرند، در نظام كل جهان، جهان رو به خاموشى و سردى‏‏‏و افسردگى خواهد رفت، خورشيد و ستارگان همه متلاشى و پراكنده خواهند شد، تمام جهان يكسره مى‏‏‏ميرد، اما اين مردن هميشگى‏‏‏نيست، بار ديگر همه موجودات جهان زندگى را در وضعى ديگر و با كيفيتى ديگر از سر مى‏‏‏گيرند.
‏توضيح آنكه ما انسانها اكنون در روى زمينى‏‏‏زندگى مى‏‏‏كنيم كه در ظرف سيصد و شصت و پنج روز يك دوره موت و حيات را طى مى‏‏‏كند و چون عمر ما معمولا پنجاه و شصت واحيانا تا صد سال و يا بيشتر ادامه مى‏‏‏يابد، دهها بار اين نظام موت و حيات را مشاهده مى‏‏‏كنيم و از اين رو از اينكه زمين‏‏‏مى‏‏‏ميرد و حيات خويش را از سر مى‏‏‏گيرد تعجب نمى‏‏‏كنيم، اما اگر فرض كنيم كه عمر ما انسانها برابر بود فقط با چند ماه -آنچنانكه بعضى حشرات چنين‏‏‏اند - و فرض كنيم كه سواد و خواندن هم نمى‏‏‏دانستيم و از طريق نوشته به تاريخ زمين‏‏‏و گردشهاى سالانه‏‏‏اش آگاه نبوديم، در آن صورت چون خود ما شاهد و ناظر موت زمين و تجديد حيات آن نبوديم هرگز باور نمى‏‏‏كرديم‏‏‏كه زمين مرده بار ديگر زنده شود.مسلما براى يك پشه كه در بهار پديد مى‏‏‏آيد ودر پاييز و زمستان مى‏‏‏ميرد تصور تجديد حيات يك باغ غير قابل تصور است.
‏آيا كرمى كه در يك درخت و پشه‏‏‏اى كه در يك باغ زندگى مى‏‏‏كندكه همه دنياى او همان درخت و همان باغ است، مى‏‏‏تواند تصور كند كه اين درخت و يا اين باغ جزء وتابع يك نظام عظيم‏‏‏تر است به نام مزرعه و سرنوشتش بسته به سرنوشت آن مزرعه
‏است و باز آن مزرعه به نوبه خود تابع يك نظام ديگراست به نام شهرستان و آن، جزء و تابع نظامى ديگر به نام استان و نظام استان تابع نظام كشور ونظام كشور تابع نظام كلى زمين و نظام زمين تابع نظام خورشيدى؟ ما چه مى‏‏‏دانيم، شايد همه منظومه خورشيدى‏‏‏ما و همه ستارگان و كهكشانها و هر چه ما آن را به نام نظام طبيعت مى‏‏‏شناسيم تابع يك نظام كلى‏‏‏تر باشد و همه ميليونهاو ميلياردها سالى كه از جريان طبيعت‏‏‏سراغ داريم به منزله قسمتى از يك فصل و يا به منزله يك روز از يك فصل از يك‏‏‏گردش كلى‏‏‏تر باشد و اين فصل كه فعلا فصل حيات و زندگى است تبديل به فصلى ديگر خواهد شد كه فصل خاموشى و افسردگى‏‏‏است و باز آن نظام كلى‏‏‏تر كه همه منظومه شمسى ما و ستارگان و كهكشانهاجزئى از آن است‏‏‏حيات و زندگى را به شكلى ديگر از سر خواهد گرفت.
‏در بهاران سرها پيدا شود هر چه خورده است اين زمين رسوا شود بر دمد آن از دهان و از لبش تا پديد آيد ضمير و مذهبش رازها را مى‏‏‏كند حق آشكار چون بخواهد رست تخم بد مكار.
‏و هم او در ديوان شمس مى‏‏‏گويد: فرو شدن چو بديدى بر آمدن بنگر غروب، شمس و قمر را چرا زيان باشد كدام دانه فرو رفت در زمين كه نرست چرا به دانه انسانت اين گمان باشد.
‏آياتى كه به نظام موجودو مشهود موت و حيات استناد كرده زياد است، از آن جمله: و الله الذى ارسل الرياح فتثير سحابا فسقناه‏‏‏الى بلد ميت فاحيينا به الارض بعد موتها كذلك النشور (1) .
‏خداست آنكه بادها را فرستاد، پس ابرى را پراكنده و دگرگون كرد،سپس آن ابر را به سوى سرزمين مرده‏‏‏اى را نديم، و آنگاه زمين را كه مرده بود زنده كرديم، زنده شدن در قيامت نيز چنين است.
‏و نيز در سوره حج آيات 5 - 7 مى‏‏‏فرمايد: و ترى الارض هامدة فاذا انزلنا عليها الماء اهتزت و ربت وانبتت من كل زوج بهيج.ذلك بان الله هو الحق و انه يحيى الموتى و انه على كل شي‏‏‏ءقدير.و ان الساعة آتية لا ريب فيها و ان الله يبعث من فى القبور.
‏زمين را مى‏‏‏بينيم در حالى كه افسرده و مرده و ساكن‏‏‏است، اما همينكه باران بر آن فرود آورديم، به جنبش آيد و بر آيد و از هر نوع گياه بهجت افزا بروياند.آن بدان جهت‏‏‏است كه منحصرا ذات خدا حق است و او مرده‏‏‏ها را زنده مى‏‏‏كند و او بر همه چيز تواناست و قيامت آمدنى‏‏‏است بدون شك، و خداوند آنان را كه در قبرها خوابيده‏‏‏اند بر مى‏‏‏انگيزاند.
‏آيات ديگر از اين قبيل كه قيامت را خارج از نظام موت و حيات‏‏‏عالم هستى كه نمونه كوچكش را در زمين مى‏‏‏بينيم، نمى‏‏‏داند فراوان است و ما به همين دو آيه قناعت مى‏‏‏كنيم.
‏تفاوت‏‏‏اين گروه آيات با گروه اول در اين است كه تنها به قادر بودن خداوندتكيه نمى‏‏‏كند، بلكه نمونه مشابه مى‏‏‏آورد كه در جهان محسوس، قدرت خداوند به همين صورت تجلى كرده و عمل نموده است.
‏تناسخ و معاد
‏تناسخ از ريشه ‏«‏نسخ‏»‏ گرفته شده و از كلمات اهل لغت درباره اين واژه، چنين بر مى‏‏‏آيد كه از آن، دو خصوصيت استفاده مى‏‏‏شود: 1 ـ تحول و انتقال.2 ـ تعاقب دو پديده كه يكى جانشين ديگرى گردد. (1) در آنجا كه حكمى در شريعت به وسيله حكم ديگر برطرف شود، لفظ ‏«‏نسخ‏»‏ به كار مى‏‏‏برند، و هر دو ويژگى به روشنى در آن موجود است، ولى آنجا كه اين لفظ در مسائل كلامى مانند ‏«‏تناسخ‏»‏ به كار مى‏‏‏رود تنها به ويژگى اول اكتفا مى

 
دسته بندی: دانش آموزی و دانشجویی » دانلود تحقیق

تعداد مشاهده: 4144 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 35

حجم فایل:27 کیلوبایت

 قیمت: 8,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل