مديريت دانش پروژه درس اقتصاد و مديريت صنعتی 38 ص
دسته بندي :
انسانی »
اقتصاد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 52 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مديريت دانش
knowledge management
مفهوم دانش :
دانش ،نه داده است و نه اطلاعات ،هر چند که به هر دو مربوط بوده و تفاوت آنها لزوما ماهوي نيست و صرفا از نظر مراتب با هم متفاوتند .
سردرگمي درباره مفهوم داده ،اطلاعات و دانش – تفاوتها و مفاهيم آنها هزينه هاي زيادي را بر مبتکران طرحهاي فني تحميل کرده است و در عين حال نتايج مورد نظر آنان را محقق نکرده است. گاهي ،شرکت ها تا پيش از سرمايه گذاري وسيع در زمينه سامانه اي خاص ،اصولا به درستي نمي دانند چه مي خواهند.
جان استوارت ميل اقتصاددان انگليسي معتقد است که بين افزايش توليد و علم رابطه وجود دارد. فرض وي اين بود که دانش مهم ترين عامل ايجاد پويايي اجتماعي – اقتصادي و توسعه ثروت است.
هدف اوليه علم يا محقق ،روشن ساختن مسئله اي است که با آن مواجه شده است و هدف غايي او دست يابي به نظريه يا قانون علمي جهان شمول است.
علم در لغت به معني معرفت و دانش است و به هر نوع آگاهي انسان نسبت به پديده ها اطلاق مي شود. علم داراي دو مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام علم،Knowledge به معني دانستن در مقابل جهل است. اين واژه وقتي به کار مي رود که انسان نسبت به موضوعي آگاهي پيدا مي کند که از قبل اين آگاهي را نداشته است. مفهوم خاص علم (Science) به معرفتي اطلاق مي شود که با روشهاي تجربي اثبات و تاييد شده باشد.
کارل پوپر ،فيلسوف علم ،استدلال کرد که علم از طريق ابطال پذيري داعيه هاي دانشي خود (که نظريه ها ،پيش بيني ها ،و حدس ها را در معرض آزمونهاي متوالي قرار مي دهد. )پيشرفت مي کند.
تعريف کاربردي دانش :
برخي محققان،علاوه بر"اطلاعات" و " دانش " که کم و بيش القا کننده مفهوم آگاهي و دانش هستند، از واژه هاي ديگري نيزاستفاده مي کنند. مثلا به تشريح مفاهيمي نظير : عقل َ،بصيرت ،اراده ،عمل و نظاير آنها مي پردازند.
دانش:
اکثر مردم ،بطور شهودي فکر مي کنند که دانش ،وسيع تر ،عميق تر و غني تر از داده ها و اطلاعات است.مردم معمولا هنگام گفت و گو درباره صاحبان دانش ،تصوير کساني را ارائه مي دهند که در زمينه اي خاص داراي اطلاعاتي زياد ،عميق و قابل اعتماد بوده و اشخاصي هوشمند و تحصيل کرده اند. مردم غالبا لفظ " دانشمند " يا دانشور" را براي يادداشت ،کتاب راهنما " و يا پايگاه اطلاعاتي به کار نمي برند،حتي اگر اين موارد به وسيله افراد صاحب دانش تدوين شده باشند.
از آنجا که معرفت شناسان ،تمام عمر خود را صرف درک و فهم واقعيت "دانستن و دانشمندي " مي کنند،ما را از پرداختن به اين امر بي نياز مي سازند.
دانش از اطلاعات و اطلاعات از داده ها ريشه مي گيرند. تبديل اطلاعات به دانش در عمل بر عهده خود بشر است. اين تبديل ها از طيف واژه هاي زير –که در انگليسي همگي با حرف (C)شروع مي شوند- صورت مي پذيرند:
مقايسه Comparison
عواقبConsequences
ارتباطات Connections
گفت و گوConversation
دانش در عمل :
دليل ارزشمند دانستن دانش ،عملي تر بودن آن در مقايسه با داده و اطلاعات است. دانش را مي بايستي با اعمال و تصميم گيري هايي که به بار آورده است ارزشيابي کرد . مثلا دانش بهتر از داده و اطلاعات مي تواند تاثير چشمگيري بر کاهش هزينه ها و طراحي محصولات جديد داشته باشد. از دانش مي توان در تصميم گيري هاي موثر تر در مورد راهبرد ها ،رقبا ،مشتريان ،کانالهاي توزيع ،توليدات و چرخه هاي حيات خدمات استفاده کرد .
دانش داراي قابليت حرکت در مسير عکس خود است،يعني با از دست دادن ارزش ،به اطلاعات و سپس داده تبديل م
ي شود. يکي از دلايل اصلي اين اتفاق که آن را دانش زدايي مي ناميم ،حجيم شدن دانش است.
ويژگيهاي دانش
علم ،معرفتي است منظم که با روشهاي معين به دست مي آيد و قوانين يا روابط پايدار بين پديده ها را بيان مي کند.
علم و معرفت علمي تصادفي حاصل نمي شود،بلکه با روشهايي منظم و سنجيده به وجود مي آيد. بنابراين معرفت علمي اختصاص به فرد يا افرادي معين ندارد و کسي که مبادي و روشهاي علمي بياموزد و به کار بندد ،مي تواند علم را دريابد.
قانون علمي مي تواند معتبر ترين تکيه گاه انسان باشد. هيچ حقيقتي مانند علم ،مورد توافق مردم مکانها و زمانهاي گوناگون قرار نمي گيرد.
با اين وصف ،هر قانون علمي در عين حال که انعکاس دهنده واقعيتهاست به مرور زمان تکامل مي يابد و هستي را وسيع تر ،دقيق تر و عميق تر آشکار مي کند.
ارزشها و باورها
گنجاندن ارزشها و باورها در مباحث دانش سازماني ممکن است عجيب جلوه کند. عده اي ،سازمانها را پديده هايي عيني و خنثي پنداشته و هدف آنها را صرفا توليد کالا و يا ارائه خدمات مي دانند. اين هدفها شايد با ارزشها در ارتباط باشند،اما باورها و ارزشها تاثير بسزايي دردانش شرکتها و سازمانها دارند. به هر حال ،سازمانها از افرادي تشکيل شده اند که باورها و ارزشهاي آنها به ناگزير بر رفتار و اعمال آنها موثر خواهد بود. شرکتها ،داراي سوابقي هستند که تحت تاثير رفتارها وگفتارهاي ناشي از ارزشها به وجود آمده اند.
ارزشها و باورها از عناصر پديد آورنده دانش به شمار مي آيند. ارزشها و باورها زواياي نگرش ما را به وجود مي آورند و در واقع حکم مي کنند که چه پديده هايي را مشاهده و جذب کنيم و از فرايند به چه نتايجي برسيم . انسانها با باورهاي متفاوت ،مسائلي متفاوت را در شرايط و موقعيتهاي يکسان،ملاحظه کرده و دانش خود را بر اساس باورها
ي خويش سازماندهي مي کنند. کسي که براي هياهوي زندگي شهري ارزش قائل است،ممکن است تنوع و جنبش را در خيابانهاي شلوغ شهر مشاهده کند،اما کسي که سکوت زندگي روستايي را ترجيح مي دهد،ممکن است همان صحنه را بي نظم و خطرناک ببيند.
اندوخته غني دانش
بازارهاي دانش بر خلاف بازارهاي کالا، با هر مبادله اي که صورت مي گيرد بر سرمايه کلي دانش سازمان مي افزايند. فروشنده دانش با عرضه کالاي خود، دانش خويش را از دست نمي دهد. او با عرضه دانش نه تنها بر اندوخته کلي دانش سازمان مي افزايد، بلکه چه بسا برخي از کاستي هاي علمي خود را اصلاح کرده و در عين حال باعث دانش آفريني يا دانش زايي مي شود. دانش دريافتي در کنار دانش موجود، تعامل، تفکر و نظرات جديدي را ايجاد مي کند که نه خريدار و نه فروشنده قبلاً احاطه اي بر آنها نداشته اند. يکي از منابع اصلي دانش جديد تحت عنوان «دانش آفريني» است.
دانش آفريني
لحظه هاي تلخ، ارزش علمي دارند. يادگيرنده خوب، هيچ گاه اين لحظه هاي ناب را از دست نمي دهد.
ralph waldo emerson رالف والد و امرسون
همه سازمان هاي سالم دانش را خلق و از آن استفاده مي کنند. سازمان ها بر اثر تعامل با محيط پيرامون خود، اطلاعاتي را جذب و آن ها را به دانش تبديل مي کنند. سپس اين دانش را با تجربيات، ارزش ها مقررات داخلي خود درهم مي آميزند تا به اين ترتيب مبنايي براي اقدامات خود به دست آورند. سازمان هاي سالم، مسائل را حس مي کنند و به شرايط پاسخ مي دهند. سازمان بدون دانش نمي تواند خود را سازمان داده و به عنوان شرکتي زنده و پويا، حفظ کند.
آن چه که بسيار مهم است (آگاهي) و(دانش آفريني آگاهي) و (دانش آفريني آگاهانه) است، يعني همان فعاليت هاي