دانلود مقاله بحران دولت سالاري صنعتي و فروپاشي اتحاد شوروي 14ص

دانلود مقاله بحران دولت سالاري صنعتي و فروپاشي اتحاد شوروي 14ص - 1 ‏پايان هزاره ‏گمان مي رود كه پايان هزاره زمان تحول باشد ولي لزوماً اين گونه ن...

کد فایل:9782
دسته بندی: انسانی » مدیریت بحران
نوع فایل:پاورپوینت

تعداد مشاهده: 5044 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: .doc

تعداد صفحات: 12

حجم فایل:14 کیلوبایت

  پرداخت و دانلود  قیمت: 12,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
0 0 گزارش
  • لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
    تعداد صفحه : 12 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    1
    ‏پايان هزاره
    ‏گمان مي رود كه پايان هزاره زمان تحول باشد ولي لزوماً اين گونه نيست، پايان هزاره نخست بطور كلي بي هيچ حادثه يا سپري شد. با اين همه تحويل هزاره، صرف نظر از كه زمان آن آنرا چگونه محاسبه كنيم واقعاً دوران تحول است. در ربع قرني كه رو به پايان است انقلابي تكنولوژيك كه بر مصدر تكنولوژي اطلاعات متمركز است شيوة انديشه، توليد، مصرف، تجارت، مديريت، ارتباط، زندگي، مرگ، جنگ و عشق ورزي ما را دگرگون ساخته است. مكان و زمان كه بنيانهاي مادي تجربه انسان هستند دگرگون گشته اند. چون فضاي جريانها بر فضاي مكانها چيره گشته و زمان بي زمان جايگزين زمان ساعتي دوران صنعتي شده است.
    ‏بحران دولت سالاري صنعتي و فروپاشي اتحاد شوروي:
    ‏بحران افسارگسيخته اي كه از اواسط دهه 1970 بنيانهاي اقتصاد و جامعه شوروي را به لرزه درآورد تجلي ناتواني ساختاري دولت سالاري و ضعف نسخه صنعت گرايي شوروي براي تضمين گذار به جامعه اطلاعات بود. منظور از ‏دولت سالاري‏ اجتماعي نظامي اجتماعي است كه پيرامون تصرف مازاد اقتصادي جامعه بدست صاحبان قدرت در دستگاههاي دولتي سازمان يافته است و منظور از ‏صنعت گرايي‏ شيوة توليدي است كه در آن افزايش كمي عوامل توليد و نيز استفاده از منابع جديد انرژي، منابع اصلي بهره وري هستند و منظور از ‏اطلاعات گرايي‏، شيوه اي از توليد است كه در آن منبع بهره وري توانايي كيفي براي تركيب و استفاده بهينه از عوامل توليد بر پايه دانش و اطلاعات است. در اتحاد شوروي گذار به عصر اطلاعات نيازمند اقداماتي بود كه منافع پابرجاي ديوانسالاري دولتي و نخبگان غربي را تضعيف مي كرد. شايد ويرانگرترين ضعف اقتصادي شوروي دقيقاً نقطه قوت دولت شوروي بود. يك منبع نظامي ‏–‏ صنعتي عريض و طويل و بودجه نظامي نامعقول.
    3
    ‏تا دهه 1980 دو شكل ساختار عمده توانايي نظام را براي اصلاح خود محدود مي كرد. از سويي تحليل رفتن مدل گسترده رشد اقتصادي حاكي از نياز به ايجاد معادله توليدي نوين بود كه در آن تغيير تكنولوژيك مي توانست نقش مهمتري ايفا كند و از مزاياي انقلاب تكنولوژيك براي افزايش چشمگير بهره وري كل اقتصاد بهره جويد. اين امر نيازمند اين بود كه سهمي از مازاد توليد به مصارف اجتماعي اختصاص يابد بدون اينكه روزآمد كردن ماشين نظامي را به خطر اندازد.
    ‏از سوي ديگر، رشد بي رويه بوروكراسي در مديريت اقتصادي بايد از طريق خانه تكاني در نهادهاي برنامه ريزي و مهار مدارهاي موازي تخصيص و توزيع كالا و خدمات اصلاح مي شد. در هر دو مورد نوسازي تكنولوژيك و بازسازي اداري، موانع سهمگيني وجود داشت.
    ‏علاوه بر اين مشخص شد كه نمي توان بدون بازسازي كل سيستم مشابه نوسازي بخشي از اقتصاد پرداخت. همچنين سركوب ايدئولوژيك سياست كنترل اطلاعات موانعي جدي بر سر راه نوآوري و ابتكار تكنولوژي هاي جديدي بود كه دقيقاً به پردازش اطلاعات متمركز بود.
    ‏از فروپاشي شوروي مي توان نتيجه گرفت كه، دولت يالاري از توانايي لازم براي درك تاريخ جديد برخوردار نيست. چنيم دولتي نه تنها توانايي نوآوري تكنولوژيك را از ميان مي برد بلكه هويتهايي را كه ريشه در تاريخ دارند غصب مي كند، تعريف مجددي از آن ارائه مي دهد تا آنها را در فرايندهاي بسيار مهم قدرت سازي محو كند. در نهايت در دنيايي كه توانايي جامعه بريا روزآند كردن مداوم اطلاعات و تكنولوژي هايي كه تجسم اين اطاعات هستند، منابع اصلي قدرت اقتصادي و نظاني است، دولت سالاري قدرت خود را از دست مي دهد.
    ‏«‏به نظر دانشجو مي توان تغيير ساختار شوروي را از ديدگاه و قدرت گراء كثرت گرا نيز به تصوير كشيد چنانكه ديدگاه قدرت گرايي كه بر شوروي حاكم بود پيامدهايي بدين شرح بدنبال داشت اولاً دولت سالاري و تسلط دولت بر اقتصاد، فرهنگ و ... دوماً تك حزبي بودن بطوري كه ايدئولوژي حزب كمونيست بر جامعه حاكم فرما بود و بدنبال ناديده گرفتن ايدئولوژي هاي ديگر و وحدت بخشيدن به انديشه افراد جامعه بود. اما در دوران گورباچف و پس از آن ديدگاه كثرت گرا جاي ديدگاه وحدت گرا را تنگ گرد و به تدريج جاي آنرا گرفت كه به رسميت شناختن مالكيت فردي و احزاب، كاپيتاليسم اقتصادي و ... بود بطوري كه پلوراليسم در ابعاد مختلف در اين جامعه گسترش يافت و دولت مجبور به توزيع عادلانه قدرت، ثروت و معرف شد.
    4
    ‏»
    ‏«‏ظهور جهان چهارم: سرمايه داري اطلاعاتي، فقر و حذف اجتماعي.
    ‏ظهور اطلاعات گرايي در اين پايان هزاره با افزايش نابرابري و حذف اجتماعي در سراسر جهان در هم تنيده شده است. ‏حذف اجتماعي‏ فرايندي است كه به موجب آن برخي افراد گروهها به گونه اي منظم از دستيابي به سمتهايي محروم مي شوند كه به آنان امكان مي دهد در چارچوب استانداردهاي اجتماعي كه از نهادها و ارزش هاي متن خاص شكل گرفته است، از زندگي مستقلي برخوردار باشد.
    ‏حذف اجتماعي يك فرايند است نه يك وضعيت. بنابراين مرزهاي آن تغيير مي كند و در زمانهاي مختلف و بسته به تحصيلات، ويژگيها اين كه چه افرادي در شمول اجتماع قرار گيرند چه كساني از آن حذف شوند تفاوت مي كند. بنابراين در جامعه شبكه اي حذف اجتماعي به گونه اي ديگر عمل كرده و جوامع و طبقات اجتماعي ديگري را از اجتماع حذف مي كند.
    ‏منظور از ‏اقتصاد جنايي‏، فعاليتهاي درآمدزايي است كه از لحاظ هنجارهاي اجتماعي جرم محسوب مي شود و در يك بافت نهادي معين شايسته پيگرد است. ويژگي سرمايه داري اطلاعاتي، تشكيل اقتصاد جنايي جهاني و وابستگي متقابل روزافزون آن با اقتصاد و سعي نهادهاي سياسي است. بطور كلي ويژگي پيشرفت سرمايه داري اطلاعاتي جهاني در واقع همزماني توسعه و توسعه يافتگي اقتصادي و حذف شمول اجتماعي در فرايندي است كه در آمارهاي مقايسه اي بصورت بسيار خامي منعكس شده است.
    ‏در سطح جهاني شاهد قطبي شدن توزيع ثروت، رشد متفاوت نابرابري درآمدها در درون كشورها، و رشد چشمگير فقر و بينوايي در سراسر جهان و در بيشتر كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه هستيم.
    ‏اطلاعات گرايي‏ مرز مشخصي بين مردم، مكانهاي ارزشمند و بي ارزش ترسيم مي كند همچنين به گونه اي گزينشي با شمول و حذف بخشهايي از اقتصادها و جوامع به درون يا بيرون از شبكه هاي اطلاعات به پيش مي رود و موجب فراري شدن كار مي شود منظور از
    4
    ‏فردي شدن كار‏، فرايندي است كه بواسطه آن مشاركت نيروي كار در توليد بطور خاص براي هر كارگر يا هر يك از همكاران او در توليد، خواه بصورت خود اشتغالي و يا نيروي كار مزدبگير با قرارداد فردي و بدون چارچوب منظم ايجاد مي شود كه خود باعث رها شدن كارگران بحال خويش مي گردد.
    ‏در اين پايان هزاره، آنچه پيشتر مردم جهان دوم (دنياي دولت سالار) ناميده مي شد، فروپاشيده است و او را ياراي آن نيست كه بر نيروهاي اطلاعات فائق آيد. در عين حال، جهان سوم به عنوان هويتي معنادار ناپديد شده و مفهوم جغرافيايي ‏–‏ سياسي اش را از دست داده است به گونهاي خيره كننده در مسير توسعه اقتصادي و اجتماعي خود دچار پراكندگي شده است. با اين همه جهان اول به جهان فراگير اسطوره هاي نوليبرالي تبديل نشده است، زيرا جهاني جديد، يعني جهان چهارم، از دل سياه چاله هاي متعدد حذف اجتماعي در سرتاسر جهان پديدار شده است. جهان چهارم مناطق وسيعي از كرة زمين مانند كشورهاي افريقايي زير خط صحرا و مناطق روستايي و فقر زده آمريكاي لاتين و آسيا را شمامل مي شود. اما اين جهان را تقريباً در هر كشور و در هر شهر، در اين جغرافياي حذف اجتماعي نيز مي توان ديد. ساكنان جهان چهارم، ميليونها بي خانمان، زنداني، بزهكار، روسپي و بي سواد تشكيل مي دهد. آنان در برخي مناطق در حداكثرند و در برخي از مناطق حداقل. اما شمار اين افراد در همه جا رو به فزوني است و حضور آنان هر روز نمايان تر مي شود چرا كه جريان كنوني سرمايه داري اطلاعاتي و فروپاشي سياسي دولتهاي رفاهي باعث تشديد حذف اجتماعي مي شود. در متن و زمينه تاريخي كنوني، ظهور جهان چهارم را نمي توان از ظهور سرمايه داري جهاني اطلاعاتي جدا كرد.

     



    برچسب ها: دانلود مقاله بحران دولت سالاري صنعتي و فروپاشي اتحاد شوروي 14ص بحران دولت سالاري صنعتي و فروپاشي اتحاد شوروي 14ص دانلود دانلود مقاله بحران دولت سالاري صنعتي و فروپاشي اتحاد شوروي 14ص بحران دولت سالاري صنعتي فروپاشي اتحاد شوروي 14ص دانلود مقاله
  • سوالات خود را درباره این فایل پرسیده، یا نظرات خود را جهت درج و نمایش بیان کنید.

  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد ساماندهی پایگاههای اینترنتی ثبت شده است.

درباره ما

تمام حقوق اين سايت محفوظ است. کپي برداري پيگرد قانوني دارد.

دیجیتال مارکتینگ   ثبت آگهی رایگان   ظروف مسی زنجان   خرید ساعت هوشمند